ستاره حمیدی روان درمانگر

خانه ماهیت درد

درد را چطور تعریف می کنن ؟

صحبت در مورد درد شاید راحت باشه می شه صفحات رو با کلمات و جملاتی در مورد درد پر کرد ولی این کلمه سه حرفی هزاران هزار بار عاطفی داره فردی که دچار درد می شه نه تنها با درد مواجه میشه بلکه با هیجانات ناشی از اون هم دست و پنجه نرم می کنه هرولد مرسکی به همراه گروهی از روانپزشکان یک تعریف از درد ارائه کرده اند:

“درد یک تجربه نخوشایند حسی و هیجانی است که یا مربوط ب یک آسیب واقعی  یانهفته بافتی است و یا با اصطلاحات چنین آسیبی توصیف می شود ”

اون ها یک نکته بسیار مهم هم مد نظر قرار دادن اینکه ” درد همیشه ذهنی هست …. در حقیقت ، این تعریف از چسباندن درد به محرک اجتناب می کنه ”

دیدگاه کلاسیک نسبت به درد

#درد # دیدگاه کلاسیک # ستاره حمیدی # ماهیت درد

دیدگاه نوین نسبت به درد

” درد خالص هیچگاه به عنوان یک احساس مجزا تشخیص داده نمی شود ،

درد همواره توام با هیجان و معنا است ،

بنابراین برای هر کسی منحصر به فرد است “

اهداف روانشناسی درد

در روانشناسی درد به دنبال این هستیم که :

چگونه می­توان اثرات مخرب درد را کم کرد و با آن کنار آمد؟ چگونه می­توان درد را از بین برد و یا با آن سازگار شد و احساس های ناخوشایند ناشی از تجربه درد را کمتر کرد؟

  • درد یک تجربه شخصی هست که هر فردی متفاوت آن رو تجربه می کند با توجه به پیش نویس های ذهنی و مکانیزم های دفاعی که مورد استفاده قرار می ده . گاهی در برخی افراد درد یک واکنش دفاعی بر احساسات و هیجانات سرکوب شده دوران کودکی و یا اسیب ها و ترماهای عاطفی است که پشت سر گذارده اند و بدین دلیل است که برخی افراد دردهای زیادی را تجربه می کنند و توسط متخصصان زیادی ویزیت می شوند ولی در نهایت درمانی بر دردهایشان نمی یابند.

 

  • واکنش شخص به احساس فیزیکی درد میزان درد را تحت تاثیر قرار می دهد ( بیچر 1956) به اعتقاد بیچر و پاتریک وال درد یک مولفه دوبعدی هست شامل محرک حسی ( اسیب ها ) و مولفه های هیجانی .

 

  • عواملی که بر میزان درد ها تاثیر بسیاری می گذارد عبارتند از اضطراب – افسردگی – پرخاشگری – توجه بیمارگونه به درد- یادگیری های فرهنگی و ادارک و نگرش خود فرد به اسیب و یا درد .

 

  • توجه به درد از این بعد مهم می با شد که دردها در اثرتداوم مزمن شده و کارکرد روزانه فرد را دچار اختلال می کند ، و بسیار شاهد هستیم که دردها سبب می شود افراد از کارهای روزانه شان باز بمانند همانند شغل ، دیدار بادوستان ، حضور در جمع های اجتماعی که به مرور زمان منجر به انزوا و افسردگی می شود و فرد ترجیح می دهد خود را از دیگران دور کرده تا کمتر از لحاظ روانی آسیب ببیند و یا برخی نقابی بر چهره می زنند و وانمود می کنند که مشکل و دردی ندارند و دردشان بی اهمیت است تا جایی که دیگر توانی برایشان نمانده از مستاصل می شوند .

 

  • درست است که درد یکی از عوامل بقا انسان می باشد ولی باید توجه که که درد شدید و مداوم بهداشت روانی ادمی را به خطر می اندازد

واقعیت دردناکی در مورد درد

یکی از واقعیت های دردناک این هست که درد ناگهانی شروع می شه و به ناگاه یک فرد سالم تبدیل به یک بیمار می شه منظور از ناگهانی این نیست که یک دفعه اوج بیماری شکل می گیره بلکه بدین معناست که درد بصورت حاشیه های جزئی زندگی فرد را در بر می گیرد و فرد را به تلاش وا می دارد تا علائم را کاهش دهد و درست است که با علائم و حاشیه هایی بیماری شروع می شود ولی ناگهان فرد خود را وسط بیماری و درد می بیند .

به طوری که فرد بنا به یک تاریخچه شخصی و ژنتیکی دچار یک حادثه می شود و درد و بیماری به صورت موذیانه ای آغاز می شود .

درد و انزوا

باید این مسئله را در نظر گرفت که درد نه تنها عملکرد روتین زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه سبب می شود فرد آسیب دیده هر روز منزوی تر شده و یک فرد فعال بر اثر درد می تواند دچار رخوت ، کسلی ، بی تحرکی و مردم گریزی شود علت این انزوا سعی در اجتناب از درد و یا پنهان کردن آن است و حس عذاب وجدان برای کمتر کردن باری که بر دوش نزدیکان خود با دردش می گذارد و فرد ترجیح می دهد در میهمانی ها و دورهمی ها حضور نداشته باشد تا  دیگران متوجه نشوند حال وی مساعد نیست و یا اینکه درد می کشد . اجتناب از وابسته شدن به دیگران هر روز فرد قربانی درد را محدودتر و منزوی تر می سازد .

آغاز اولین مکانیزم های دفاعی در برابر درد :

آغاز اولین مکانیزم های دفاعی در برابر درد :

اولین مکانیزم های دفاعی افراد در برابر شروع درد و بیماری ها انکار وجود آنهاست همونطور که در قرن حاضر همه افراد بعد از شروع علائم کوید 19 در خود آن را انکار می کنند و زیاد می شنویم که بیان می کنند : ” یک سرماخوردگی ساده است ” ” زیر باد کولر خوابیده ام ” و یا ” به خاطر خستگی وآلرژی هست ”  ” حالم خوبه ، اصلا نگرانش نیستم زود خوب می شم ” هر چه مدت این انکار بیشتر باشد آسیبی که به فرد مبتلا به کوید یا هر درد دیگری وارد می شود بیشتر خواهد بود .

زیرا وی مدام در حال انکار بوده و از گرفتن کمک تخصصی اجتناب می کند و این را در بیماران خاص و سرطانی به وضوح می توان مشاهده کرد

این انکار را به شکل دیگر هم می توان در افراد اسیب دیده مشاهده کرد به عنوان مثال فرد درد را تجربه می کند ولی بدون توجه به درد به فعالیت های ورزشی و روزانه خود ادامه می دهد تا حدی که درد وی را از پا درآورده و دیگر قادر به انجام فعالیت های روزانه اش نخواهد بود .  به عنوان مثال کوهنوردی که نمی خواد بپذیرد صدمه وارده بر وی جدی است و نباید فعالیت های کوهنوردی داشته باشد و با تکرار فعالیت های روتین هر روز بر درد خود می افزاید .

ویلیام جیمز استاد برجسته هاروارد در رشته روانشناسی بیان می دارد که برخی از احساسات ما بیش از آن که از واکنش های کلی بدن مانسبت به آن رویداد ایجاد می شود