کتابی که به 30 زبان دنیا ترجمه شده یوستین گردر نویسنده نروژی و بزرگترین مدرس فلسفه این کتاب را به زبانی ساده برای شاگردان جوانش نوشت که با استقبال غیرمنتظره ای روبرو گردید . او استاد ساده نویسی و ایجاز است . و سه هزار سال اندیشه را در 600 صفحه می گنجاند و زیرکانه از قول گوته می گوید ” کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست به سر می برد ” وی مباحث پیچیده فلسفه غرب را بی آنتکه مبتذل شود به زبان ساده و شیوا و همه فهم بیان می کند

روزی

هر قضاوت کننده ای

قضاوت می شود

” اکنون تو برای حساب کشیدن از خود بسنده ای “

اطمینانی نیست

جز اینکه می دانیم که در رنجیم

اگر سراسیمه نشویم

پاسخی خواهیم یافت

بالیدن به یافتن پاسخ

کورم کرده است

سایاداو یو جوتیکا

در این کتاب دفاع ها در چهار مقوله بهم پیوسته بدوی ، واپس رونده ، سرکوبگر و عایق بندی بررسی می شوند . افزون بر این ، ماهیت عینی اضطراب و همچنین هیجان ها و احساساتی که عمدتاً مولد اضطراب و واکنش های دفاعی اند نیز تشریح شده است .

هنوز متن ندارد

کتاب درمان شوپنهاور ارزش و محدودیت های درمان و نیز نقاط تلاقی فلسفه و روان شناسی را بررسی می کند

کتاب شرح تلاش‌ های سانتیاگو ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریا و جایی بسیار دور از ساحل و چشم دیگران، جایی که هیچ ماهیگیری با قایقش به آن جا نرفته برای به دام انداختن یک ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزه مرگ و زندگی می‌شود.

رابطه حرفه ای درمانگر و بیمار در خطر استبداد است

هر آنچه بیمار می گوید ناشی از مرض وی است و هر آنچه درمانگر می گوید از خرد درمانی و بی طرفی وی . پیامد چنین استبدادی دو طرفه است گاهق بیمار حقایقی از ارتباط درمانی را بهتر از درمانگر می بیند ، اما چون بیمار است حرفش مرضی بیش نیست و ر مقابل درمانگر نیز ممکن است بر اثر افکار ، احساسات، و صافی گریز ناپذیر ذهنش برداشتی تحریف آمیز از بیمار و فرایند ارتباط داشته باشد .

هم آفرینی تغییر ، برنده جایزه بهترین کتاب روان پزشکی سال 2014 از انجمن پزشکی بریتانیا، اساسا یک کتاب آموزش فن است . اما ، ورای این مهم ، زیرساخت های روانشناختی و عصب پژوهی این فنون را نیز شرح می دهد و همچنین کارکرد هر فن را در ساختار سلسله مراتبی فن ، تاکتیک، راهبرد و هدف تعیین می کند .

این کتاب با صراحتی بی نظیر نگاشته شده – این کتاب فرایند روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را از آغاز تا مرحله پایان و پیگیری درمان به صورتی نظام دار ارایه کرده است  .

از دور آوای موسیقی ای می شنوم

تپش آهسته قلب

آیا از دورن من می آید

تپش قلبی که نمی شناسمش

یک روح درد کشیده ، چه می داند که آرامش چیست

دریایی مسموم و تاریک

آزادی اینک از دست رفته است

جادوگری که ابزار دست ستمگران است

“لورینومک کنیت ”

همانگونه که در متن بالا آمده است آهنگ ساز خودش را در دام روان رنجوری ، کوری نسبت به جهان درونش و نیز محکوم به زنده بودن به عنوان یک زندانی توصیف کرده است  . کشف زندگی درونی توسط بروئر شروع شد و بخش عظیمی از آن توسط فروید ادامه یافت .

من به روایت من داستان رویارویی شخصی آدمی با خود است . من چگونه در کشاکش لذت و درد زندگی خود را تجربه می کند و مورد تامل قرار می دهد . شناخت خود تقریبا در تمامی فرهنگها ، با ادابی متفاوت مهم انگاشته شده است زیرا یک ارزش غایی است و لازمه زندگی باصفا و کمال، اما آدمی تاب آن را ندارد . همین تاب نداشتن است که محور عمده نظریه ها و فنون روشهای مختلف روان درمانی شده است.

اصطلاحات ” روابط موضوعی ” و ” خود ” طی چند سال گذشته در بسیاری از متون روان کاوی جایگاه اصلی را تصرف کرده اند . روابط موضوعی معمولاً به معنای روابط شخصی است و موضع اصطلاحی تخصصی است به معنای ” آن چه سوژه با آن در ارتباط است ” . مباحث مرتبط با روابط موضوعی غالباً به روابط اولیه کودک و مادر و چگونگی شکل گیری دنیای درونی کودک و روابط آتی فرد بزرگسال تحت تاثیر این روابط اولیه معطوف اند . ” خود ” واژه ای سه حرفی که سادگی فریبنده ای دارد ، نزد روانکاوان معاصر واجد معانی پیچیده و دلالات بحث انگیزی بوده است .

چه کسی هرگز تصور نکرده که یک به یک شی تبدیل شود ؟ یا حتی شیئی ستایش برانگیز؟ این قراردادی است که هنرمندی غریب با مرد جوانی که بر لبه ی ناامیدی گام می زند ، می بندد. هنرمند که هوسی جنجالی در سر دارد، پیشنهاد می کند جوان را که هوس زندگی در دل دارد ، تبدیل به یک اثر هنری کند . در نهایت چیزی برای از دست دادن وجود ندارد ……به جز آزادی یک نفر………..

و اگر ما به عشق نهایی و کامل دست یابیم و هر کسی به سرشت اصلی خود بازگردد و معشوقی را که به او تعلق دارد ، به دست آورد موجب خوشبختی  همه نوع بشر خواهد شد.

شاه عاشق ، کنیزک غافل ، طبیب شافی ، و زرگر عاجز چهار جاذبه زندگی انسانی اند که در داستان نخست مثنوی مولانا به تصویر کشیده شده اند . چهار شخصیت بارز و شاخص که هریک بازی زندگی را به سویی و کویی می برند .

درد زندگی به مدد مهر و شفقت است که تحمل پذیر می شود . آن را که مهر به قدر نباشد ، تاب تحمل اندک است .

در این فضای پاک حرف بزنید، حرف هایی را که تا کنون به هیچ کس در دنیا نگفته اید، و حقیقی ترین مفاهیم را در رساترین و شفاف ترین جمله ها به گفتگو در آورید. به بند بند حروف کلمات خود، آگاهی داشته باشید، و صدای خود را خوب بشنوید. آن قدر بگویید تا حال و جایگاه شما به کلی تغییر کند، سپس به سوی کارها و زندگی کار خود برگردید.

«ما پلک هامون رو روی هم میذاریم، اسم این کار چشم بهم زدنه. مثل پرده ای که بالا و پایین میره. وقتی چشم ها رو روی هم میذاریم دنیا به کلی جلوی چشم هامون محو میشه، و شما نمیتونید بفهمید که انسان چقدر احساس آرامش میکنه. در هر ساعت چهارهزار راحت باش کوتاه. یک گریز آنی از تمام رنج های زندگی ! میفهمی ؟من نمیخوام بدون پلک زندگی کنم … منظورم رو میفهمی ؟سعی کن … سعی کن بفهمی چه انسان بدون پلک زندگی بکنه چه بی خواب باشه تفاوتی نداره … من عادت دارم خودمو اذیت کنم، ولی من نمیتونم عذاب رو بدون راحتی تحمل کنم …»

 

این کتاب نوشته نویسنده آمریکایی ویلیام استایرن هست که در دهه شصت زندگی اش دچار افسردگی شده و تا حدی شدید بوده که به خودکشی فکر کرده و بعد از بهبود اش خاطرات دوران افسردگی رو در قالب یک کتاب بیان کرده که سبب شهرت دوچندان بشه

این کتاب برای همه خوبه برای کسایی که اطرافشون و در خانواده فردی رو دارن که دچار هست که بتونن درک بهتری نسبت به دنیای درونی وی داشته باشن و هم مناسب خود این افراد و مخصوصا درمانگرانی هست که با این اشخاص کار می کنن .امیدوارم شما هم بخونید و مثل من از متن صادقانه و کتاب لذت ببرید شاید یک بار خوندن اش خیلی کم باشه

کتاب قهوه با فروید که می تونه شما  رو به زندگی شخصی فروید نزدیک کنه به علایق اش ، به افکارش به خوبی تنظیم شده تا ما رو به قرنی ببره که پدر روانکاوی در آن زیسته – من این کتاب دوست داشتم به شما هم پیشنهاد می کنم خیلی سریع خوندن اش پیش رفت چون ترجمه خوبی داشت و جذاب بود این کتاب هم مناسب کسایی هست که رشته شون روانشناسی هست و هم افرادی که دوست دارن فروید بیشتر بشناسن

کتابی که بارها بر می گردید و سطرهای قبل اش رو می خونید درسته حجم اش کمه ولی دنیای بزرگی درونش جای داره . متن پشت کتاب این هست : به رغم اهمیت ابعاد علمی و نمادین روان کاوی ، به اعتقاد کریستوا فرآیند درمان زمانی تحقق می یابد که عواطف و انرژی های نشانه ای به سطح خودآگاه آمده و میان روان کاو و بیمار پیوندی عاشقانه ایجاد شود . این پیوند عاشقانه مبتنی بر ارزش درمانی فانتزی است که در واقع هستی سوژه را قوام می بخشد . در این کتاب کریستوا تجربه ی ایمان را نیز واجد ساختار مشابهی می داند و نشان می دهد که دین به مانند روان کاوی بر شکلی از گفتار  عاشقانه و قسمی فانتزی بنا دارد که معطوف به حفظ انسجام تصویری/ خیالی سوژه و جهان اوست.